• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غسل حضرت زهرا با حنوط بهشت

27 فروردین 1391 توسط خدادادی

امیر المومنین (علیه السلام) خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) را غسل داد. امام صادق در روایتی علت آن را چنین دانسته که صدّیقه را تنها باید صدیق غسل کند به مانند مریم صدّیقه که فقط عیسی او را غسل داد. ( علل الشرایع، صدوق ،ص 22، باب128)


از امام صادق (علیه السلام) نقل است: علی (ع) سه باره و پنج باره بر او آب می ریخت و در بار پنجم مقداری کافور نیز به آن آمیخت و می گفت:

«خدایا او از امت تو و دختر پیامبرت و برگزیده خلقت است. خداوندا، حجت های او را به او تلقین نما و برهان هایش را قوت ده و مرتبه اش را بیافزا و او و پدرش محمّد (ص) را همنشین گردان».( بحارالانوار، ج18،ص263)

آنگاه او را با باقیمانده حنوطِ ( مومیایی) پیامبر که جبرییل آن را آورده بود، مومیایی کرد. در آن زمان پیامبرش به آن دو گفته بود: علی و فاطمه! این حنوطی است که جبرییل از بهشت آورده است و سلام و درود می رساند و می گوید که این را قسمت کرده و برای خود شما دو نفر استفاده کنم.

فاطمه( علیها السلام) گفت: پدرجان، ثلث آن برای تو، مابقی به نظر علی بستگی دارد. پیامبر گریست و فاطمه را به آغوش گرفت و گفت: به راستی که تو موفق، رشید و هدایت یافته هستی و به تو الهام می شود. سپس روبه علی علیه السلام کرده و گفت: علی جان، نظرت را درباره باقی مانده حنوط بگو.


علی (علیه السلام) گفت:نصف آن برای او است و باقی از آن هرکه تو بگویی.

پیامبر (ص) نیز گفت: آن نیز برای توست.( الطرف، سید بن طاووس،ص41، طرفه27)

سپس علی (ع) ایشان را در هفت لباس کفن کرده( مصباح الانوار) و می خواست که گره های روپوش آن را ببندد که صدا زد:

« ام کلثوم، زینب، فضّه، حسن، حسین، بیایید و با مادر خود وداع کنید که دیدار دوباره در بهشت خواهد بود».

حسنین جلو آمده و نالان می گفتند: وا حسرتا، هنوز زمانی از فقدان جدّمان رسول الله (ص) نگذشته که ما را یتیم گذاشتی.

امیر المومنین (ع) گفت: قسم به خدا که او مهربان است و همین جا است. ناگاه دست های حضرت زهرا (س) باز شده و آن ها را به سینه چسباند.

در آن حال هاتفی از آسمان ندا داد: ای اباالحسنین، آن دو را بردار، همانا ملائکه آسمان به گریه افتاده اند. ایشان نیز آن دو را بلند کرده و گره های کفن را بست. ( بحار الانوار،ج10، ص51)

امام علی (ع) برایشان به همراه حسن(علیه السلام)، حسین(علیه السلام)، عقیل، عمار، سلمان، مقداد و ابوذر نماز گزارد (روضة الواعظین،ص131) و او را در خانه خود دفن کرد. «1»
امام علی وقتی ایشان را در خاک می نهاد می گفت:

« بسم الله الرمن الرحیم بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله محمّد بن عبدالله سلمتک أیتها الصدیقة الی من هو أولی بک منّی و رضیت لک بما رضی الله لک»
سپس این آیه را خواند:« منها خَلَقناکم وَ فیها نُعیدُکم نُخرجُکم تارَةً أُخری»

از خاک شما را آفریدیم و به او برمی گردانیم و یک بار دیگر از آن بیرون می آوریم.


1.در عیون المعجزات، ص 47 آمده که ایشان در بقیع، دفن شدند. در دلائل الامامة، ص 46 آمده که ایشان در روضه نبوی دفن شدند؛ امّا نزد علامه حلّی در المنتهی و شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه،ص 220 آمده که قبر ایشان در خانه بود تا آن هنگام که بنی امیّه به مسجد افزودند و خانه ملحق به مسجدشد. مجلسی نیز در مرآت العقول،ج1، ص396 آن را ظاهر دانسته است و نیز صدوق گفته است: وقتی که حج گزاردم به مدینه بازگشتم و فاطمه (س) را در خانه اش زیارت کردم.

 نظر دهید »

داستان غم انگیز فدک( متن سخرانی مخصوص ایام فاطمیه)

24 فروردین 1391 توسط خدادادی

داستان فدک

(اسناد بحث)

بحار الانوار: ج 21 ص 22 ج 29 ص 110، 114، 348. تهذيب الاحکام: ج 1 ص 424. الخرائج: ج 1 ص 113.

پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله جبرئيل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در اين فرمان تصريح شده بود که اين اقدام مي‏بايست توسط شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه‏السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شرکت نکنند.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

ثواب صلوات بر حضرت زهرا(س)

23 فروردین 1391 توسط خدادادی


حضرت زهرا (س) می فرمایند:

پدرم به من فرمود: فاطمه جان ! هر کس بر تو صلوات و درود فرستد،خداوند او را می بخشد و او را به من ملحق می کند و هر کجای بهشت که من باشم ، او نیز در کنار من است.

پس همه با هم بخوانیم صلوات فاطمیه را:

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 نظر دهید »

طلبه شهید عبدالله میثمی

20 فروردین 1391 توسط خدادادی


شهید حجه الاسلام میثمی

رمز عملیات (کربلای 5) به نام فاطمه زهرا (س) بود . مفاتیح رو باز کرد زیارت حضرت زهرا (س) آمد . شروع کرد به خواندن و خیلی گریه کرد . سه روز بعد در همین عملیات، روز 12 بهمن 65 که مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود به دیدار معبود شتافت. (شهید عبدالله میثمی،نفر اول سمت راست)

 

 1 نظر

تفحص شهدا با رمز یا زهرا

20 فروردین 1391 توسط خدادادی

یک روز صبح چند تا شهید پیدا کردیم. در کانال ماهی که اکثراً مجهو‌ل‌الهویه بودند. اولین شهیدی که پیدا شد، شهیدی بود که اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهید شده بود. فکر می‌کنم نزدیک به 430 تکه بود.

بعد از آن شهیدی پیدا شد که از کمر به پایین بود و فقط شلوار و کتانی او پیدا بود. بچه‌ها ابتدا نگاه کردند ولی چیزی متوجه نشدند. از شلوار و کتانی‌اش معلوم بود ایرانی است. 15 _ 20 دقیقه‌ای نشستم و با او حرف زدم و گفتم که شما خودتان ناظر و شاهد هستی. بیا و کمک کن من اثری از تو به دست بیاورم. توجهی نشد. حدود یک ساعت با این شهید صحبت کردم، گفتم اگر اثری از تو پیدا شود، به نیت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات می‌فرستم. مگر تو نمی‌خواهی به حضرت زهرا (س‌) خیری برسد.


بعد گفتم که یک زیارت عاشورا برایت همین‌جا می‌خوانم. کمک کن. ظهر بود و هوا خیلی گرم. بچه‌ها برای نماز رفته بودند. گفتم اگر کمک کنی آثاری از تو پیدا شود، همین‌جا برایت روضه‌ی حضرت زهرا (س) می‌خوانم. دیدم خبری نشد. بعد گریه کردم و گفتم عیبی ندارد و ما دو تا این‌جا هستیم؛ ولی من فکر می‌کردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بیاید، غوغا می‌کنید. اعتقادم این بود که در برابر اسم حضرت زهرا (س)‌ از خودتان واکنش نشان می‌دهید.

در همین حال و هوا دستم به کتانی او خورد. دیدم روی زبانه‌ی کتانی نوشته است: «حسین سعیدی از اردکان یزد.» همین نوشته باعث شناسایی او شد. همان‌جا برایش یک زیارت عاشورا و روضه‌ی حضرت زهرا (س)‌ خواندم.

 نظر دهید »

بگذار پاهایم براى مظلومیت حضرت فاطمه ى زهرا (ع) بسوزد

20 فروردین 1391 توسط خدادادی

فرزند فقیه مقدّس، میرزاى تبریزى قدس سره مى گوید: حرکت مرحوم میرزا قدس سره با پاى برهنه با جمعى از فضلا، طلّاب و مؤمنین در روز سوم جمادى الثانى؛ یعنى روز شهادت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) در فصل گرما واقع مى شد؛ گرما بسیار سوزاننده بود، حتى یک گام برداشتن بر روى زمین با پاى برهنه مشکل بود، به طورى که من طاقت نداشتم قدمى بردارم. از این رو به مرحوم والدقدس سره رو کرده و گفتم: آقا! گرما شدید است اگر شما اذیت مى شوید، کفش بپوشید. ایشان همان طور که به سینه مى زد و گریه مى کرد، فرمودند: فرزندم! بگذار پاهایم بسوزد. براى مصیبت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) هر کارى بکنم، کم است؛ مگر این دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله چه گناهى داشت که این همه ظلم را در حق او مرتکب شدند، پسرم! مگر مصیبت حضرت کم بود؟ ما در مصیبت بى بى دو عالم (علیها السلام) هر کارى کنیم، کم کرده ایم. مى خواهم هرآنچه در توان دارم در راه حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) تلاش نمایم تا قیامت حسرت آن را نخورم«. فرزند مرحوم میرزا (قدس سره) مى گوید: وقتى به خانه برگشتیم، کف پاى ایشان بر اثر شدت گرماى سوزان آسیب دیده بود؛ ولکن ایشان اشک مى ریخت و مى فرمود: این براى مصیبت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) کم است. ما قدر و منزلت سرور زنان عالم را نمى دانیم، اوهم کفو امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) نبود، براى فاطمه کفوى پیدا نمى شد که امام صادق (علیه السلام) فرمود: »لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لِفَاطِمَةَ مَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَه« (۴۲) با این حساب مولاى متقیان براى استحکام پیوند و حرمت پیامبر عزیز اسلام، وصایت اموال خویش را به عهده ى فرزندان فاطمه گذاشته و فرمود: »… وَ إِنِّی إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِیَامَ بِذَلِکَ إِلَى ابْنَیْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله وَ تَکْرِیماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِیفاً لِوُصْلَتِه« (۴۳) با در نظر گرفتن این دو مطلب آیا باز مى توان گفت: ما براى فاطمه ى زهرا (علیها السلام) کارى کرده و خدمتى به مذهب بر حق تشیّع نموده ایم مذهبى که چون فاطمه (علیها السلام) و پدر بزرگوارش صلى الله علیه وآله فدایى آن هستند.

————————————-

برگرفته از سیره عالمانه و پندهای حکیمانه استاد الفقهاء والمجتهدین آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره) صفحه ۱۰۳

 نظر دهید »

پاسخ به شبهات حضرت زهرا (س)

19 فروردین 1391 توسط خدادادی

آيا شهادت حضرت محسن (ع) با اين سخن پيامبر (ص) كه خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود : تو نخستين كس از اهل بيتم هستي كه به من ملحق مي شوي ، در تعارض نيست ؟

طرح شبهه: آيا شهادت محسن با اين سخن پيامبر كه خطاب به فاطمه زهرا (س) فرمود: تو نخستين كس از اهل بيتم هستى كه به من ملحق مى‌شوي، در تعارض نيست؟

طبق روايت هاى متواتر سنى وشيعه، فاطمه رضى الله عنها نخستين فرد از اهل بيت بود كه پس از رحلت رسول خدا (ص) به آن حضرت ملحق شد.

صفحات: 1· 2

 4 نظر

رویای طلائین

19 فروردین 1391 توسط خدادادی

فاطمه (س) چشم گشود. اطراف خود کسی را ندید؛ متوجه شد علی (ع) از اطاق خارج شده و در صحن منزل است. امیرالمؤمنین (ع) را صدا زد. حضرت با عجله دوید و فرمود: «چیه؟ چه می‏خواهی؟»
زهرا (س) به کنار بستر اشاره کرد. علی (ع) در کنار بالین فاطمه (س) نشست. فاطمه (س) در حالیکه لبخند زیبایی بر لبانش نقش بسته بود و از شوق زیاد، رنگ پریده‏ی چهره‏اش تغییر کرده و برافروخته شده بود، فرمود: «یا علی! الان بین خواب و بیداری، ناگهان سیمای پدرم را در مقابلم تجلی کرد. من فریاد زدم: بابا! وحی آسمانی از ما منقطع شده؛ کجایی؟
ناگهان دیدم عده‏ای از فرشتگان در مقابلم ظاهر شدند. دو فرشته جلو آمدند؛ مرا بلند کردند و بر فراز آسمان گذاردند.
من سرم را بلند کردم؛ بالای سرم، کاخهای مجلل و باغستانهای زیبا و رودخانه‏های جاری زلال مشاهده کردم. حوریان زیبا، سر از پنجره‏های قصرها درآورده، به من نگاه می‏کردند و خوش‏آمد می‏گفتند؛ می‏گفتند: مرحبا به کسی که خدا بهشت و ما را بخاطر پدر او آفریده.
فرشتگان همچنان مرا بالا بردند تا وارد منزلی شدم که دارای ساختمانهای خیلی مجلل بود. در هر ساختمانی، اطاقهای مفروش زیبایی مجهز به تمام وسایل که هیچ چشمی ندیده است، وجود داشت. در این کاخ، رودخانه‏ی زلالی جاری بود که آب آن از سفیدی، همچون شیر می‏درخشید و بوز معطر آن، تمام فضای کاخ را فراگرفته بود. من پرسیدم: این کاخ از کیست؟
گفتند: از منزل پدر توست.
پرسیدم: این چه نهری است؟
گفتند: کوثر.
پرسیدم: پس پدرم کجاست؟

گفتند: الان می‏آید.
در این هنگام، مشاهده کردم که کاخی از دور حرکت کرد؛ پیش آمد و در مقابل این کاخ ایستاد. از پلکان آن بالا رفتم. اطاقهای مفروش زیبایی دیدم. در یک تالار بسیار مجلل، مشاهده کردم پدرم با جمعی نشسته است.
تا چشم پدرم به من افتاد، از جا حرکت کرد؛ مرا در آغوش گرفت؛ پیشانیم را بوسید و در کنار خود نشانید و فرمود: ای حبیبه‏ی من! آیا نمی‏بینی خدا چه دستگاهی برای تو فراهم کرده؟
من به اطراف چشم انداختم. تا هر کجا که چشم‏انداز من بود، کاخهای باشکوه و باغستانهای زیبا مشاهده می‏کردم.
پدرم فرمود: این نعمتهای خدایی، مخصوص تو و شوهرت و فرزندانت و دوستان شما است. به تو مژده می‏دهم که بزودی بر من وارد می‏شوی.
یا علی (ع)! آنچنان قلبم پرواز کرد که از شدت شوق و لرزشی که اندامم را گرفته بود، از خواب پریدم و بخود آمدم. با این کیفیت خوشوقتم که از این جهان می‏روم و از این درد و رنج خلاص می‏شوم».
فاطمه (س) ساکت شد و مدتی در چهره‏ی علی (ع) خیره گردید؛ سپس قطرات اشک، پهنای رخساره‏ی زهرا (س) را گرفت و صدا به شیون بلند کرد.
علی (ع) فرمود: «عزیزم! چرا گریه می‏کنی؟»
زهرا (س) عرض کرد: «من خوشوقتم از اینکه از این رنج و درد خلاص می‏شوم و به نعمتهای الهی می‏رسم؛ ولی نگرانم از اینکه تو را مظلوم در میان دریای دشمن می‏گذارم.
یا علی (ع)! تو باید بعد از من، چقدر صدمه و رنج ببینی تا از چنگال این زندگی خلاص شوی و به وصالت در آن جهان نائل گردم؟ می‏دانم که گرفتاری و پریشانی تو، بعد از من بیشتر خواهد بود».
علی (ع) در حالیکه سخت از بیانات و جملات فاطمه (س) که گویی تمامی آن، یک وحی خدایی بود، متأثر شده بود، در عین حال برای تسلی زهرا (س) فرمود: «زهرای عزیزم! عیبی ندارد. این پیشامدها برای من- پهلوانی که پنجه در پنجه‏ی قهر زندگی فروبرده‏ام- خیلی ناچیز است»

بحار الانوار ج43ص218( به نقل از کتاب زهرا مولود وحی نوشته سید احمد علم الهدی)

 1 نظر

سرشار از عطر نجابت

25 اسفند 1390 توسط خدادادی

زمین دلش می خواست زنده به گور شدن دخترمان را نبیند. از سنگدلی آدمیان بر می افروخت و به خشم می آمد و ناله های حزن انگیز سر می داد. او از اینکه انسان ها این چنین رحمت خداوند را نادیده می گرفتند، شرمگین و غمناک بود. محمّد (صلی الله علیه و آله) آخرین حلقه از سلسله پیامبران و پیام آور کامل ترین و بهترین دین می گردد تا تمام خیالات پوچ و ادعاهای پوشالی را منسوخ کند و نسیم جانبخش دین مبین را بر تمامی بندگان بگستراند.

روزهای پس از بعثت یکی پس از دیگری می گذشت و محمد (صلی الله علیه و آله) با کلام وحی اذهان زنگار گرفته را صیقل می داد. کم کم به روزهای آمدن زیباترین و لطیف ترین انگیزه خلقت نزدیک می شد. روزهای آمدن روشن ترین حجت خداوند بر کرامت و کمال شخصیت بانویی سرشار از فضیلت های بی کران انسانی و الهی.

محمّد (صلی الله علیه و آله) برترین بنده خدا به عرش عروج کرد تا برای خدیجه پیام آور فرزندی باشد فراتر از ملکوت، فرزندی که سرچشمه آب حیات است، بانوی آب و آیینه که خورشید و ماه کمینه آیینه داران درگاه اویند. چشمه های امید و اشک شادمانی در دل زمین جوشید و انسانی ملکوتی بر روی آن پا نهاد.

او دختری از جنس نور بود و فرزند برترین بنده خدا. تولد او آتش خشم زمین را فرو نشاند و شعله های دوزخ را از پیروان او دور کرد. او چراغ روشن هدایت بود در قحطی انسانیت. او پرده حیا و نجابت بود کشیده شده بر آسمان دنیا. او جدای از آتش بود. او فاطمه نامی بود از جانب خدا. او یاسی بود در گلستان باغ اهل بیت (علیهم السلام).

از وقتی که این گل رویید، زمین از عطر او بویید و دُردانه های خفته در خاک جان گرفتند و سر از بالین خاک بیرون کشیدند. یاس، عطر انسانیت را در زمین پخش کرد. او راز دار نبوّت بود و گل واژه های آسمانی بر زبانش مترنم بود. او آمد تا پاکی و نجابت را اوج دهد و غریبانه ترین روزهای پدر را یاوری کند و همدم تنهایی های او باشد. او آمد تا خیر کثیر باشد و کوثر ولایت.

او آمد تا یاور و همدم نبوت باشد. او آمد تا راضی بودن به قضای الهی را رواج دهد. آری این چنین بود که شیطان به فاطمه و عاشقان فاطمه حسادت می کرد.

بانوی آب و آیینه! چه بگویم که کرانه های پاکی دامنت گسترده و بی نهایت است و مدح تو جوهری به وسعت اقیانوس می خواهد و قلمی به توانایی وحی و نبوت.

نویسنده:فاطمه محمدی

 

 نظر دهید »

ارتباط علمی حضرت زهرا با فرزندان خویش

24 اسفند 1390 توسط خدادادی


در کتاب راهنمای بهشت آمده است که: حضرت مجتبی‏«علیه السلام» در سن پنج سالگی هر روز به مسجد می‏رفت و آنچه از کلمات و مواعظ که پیغمبر اکرم بیان می‏فرمود همه را به ذهن مبارک خود می‏سپرده به خانه می‏آمد (و به اقتضای اداء حق علم که نشر است) برای مادر ماجده خود حرف بحرف تقریر می‏کرد و چون حضرت امیرالمؤمنین‏«علیه السلام» بخانه تشریف می‏آوردند حضرت صدیقه طاهره «علیها السلام» آنها را برای آنجناب بیان می‏نمود. روزی حضرت امیر «علیه السلام» پرسید: “ای فاطمه تو به مسجد حاضر نبودی از کجا این کلمات را فهمیدی؟” گفت: “فرزندم حسن هر روز آنچه از پدر بزرگوارم بر منبر گوید بدون کم وکاست بهمان ترتیب برایم تقریر می‏کند.” حضرت فرمود: “می‏خواهم تقریر او را بشنوم” جناب صدیقه «علیها السلام» گفت: “گمان نکنم در حضور شما بسبب کثرت شرم تقریر کند” حضرت فرمود: “پس من در جائی مخفی شده، کلمات او را می‏شنوم.” امام حسن‏«علیه السلام» روز بعد برسم هر روز از مسجد بخانه آمدند. حضرت صدیقه «علیها السلام» فرمود: “نور دیده جدت چه فرمود؟” حضرت مجتبی مانند هر روز بر بلندی نشست و خواست گفته‏ها را تقریر کند زبانش لکنت گرفت و نتوانست بگوید، بمادر خطاب کرد: یا اُمَّاهُ قَلَّ بَیانی وَ کَلَّ لِسانی لَعَلَّ سَیِّدًا یَرْعانی. [ای مادر بیانم اندک شد و زبانم کند گشت همانا بزرگواری نگران من است.]
حضرت امیرمؤمنان که در پشت در بود بی‏اختیار درآمد و او را در برگرفت و لب و دهانش را بوسید. (آن عمل فرزند و آن تشویق مادر ماجده و این هم تشویق پدر بزرگوار بر بالا بردن دانش اسلام)

درسهائی از این شیوه تربیتی حضرت زهرا در تربیت کودکان


1- از همان سنین کودکی فرزندان زهرا «علیها السلام» مأنوس با مسجد تربیت می‏شدند.
2- به خاطر این عمل مادر، حسن مجتبی «علیه السلام» تشویق می‏شدند همه مواعظ و کلمات پیامبر را به ذهن بسپارند.
3- فاطمه زهرا «علیها السلام» به ما یاد دادند که با کودکان خود گفتگوهای علمی داشته باشیم.
4- از کودک می‏شود استفاده علمی برد.
5- کودکان را باید تشویق به نطق علمی نمود. (استنطاق علمی)
6- گفتگوی کودکان شیرین و شنیدنی است لذا حضرت علی‏«علیه السلام» هم خواستند کلام امام حسن‏«علیه السلام» را بشنوند.
7- مادر ملاحظه روحیات حسن‏«علیه السلام» را نمود و از حضرت علی «علیه السلام» خواستند برای شنیدن صدای حسن‏«علیه السلام» پنهان شوند.
8- این عمل حضرت زهرا«علیها السلام» تمرین برای تقویت بیان و تسلط برای سخن حق و علمی گفتن است.
9- این عمل حضرت زهرا«علیها السلام» یعنی بخشی از زندگی را تبدیل به مدرسه نمودن و معلم و شاگرد شدن اعضاء خانواده.
10- این عمل حضرت یعنی ایجاد امکانات و زمینه‏سازی برای ابراز وجود فرزندان در خانه نمودن.
11- از این روایت معلوم می‏شود فرزندان با مادران راحت‏تر هستند، لذا مادران باید بیشتر به جنبه‏های تربیتی فرزندانشان بپردازند.
12- این عمل دانش فرزند را تقویت نموده و بالا می‏برد.
13- علی «علیه السلام» امام حسن را تشویق بر خوش فهمی نمودند.

فضائل الزهرا /محمد تقی مقدم/ص82

 نظر دهید »

مدرسه علمیه کوثر زرندیه

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اثبات ولايت امام علي (ع)
  • اخبار
    • حوزه
    • سیاسی
    • فرهنگی
  • اخلاقی
  • اطلاعات عمومی
  • اللهم عجل لولیک الفرج
  • امام خامنه ای
  • داستان وشعر
  • دخترانه
  • درد دل
  • دشمن شناسی
  • ریحانه النبی
  • شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات
  • عرفان های نو ظهور
  • عقاید
  • قرآن نسخه ای شفا بخش
  • مذهبی
  • مشاوره ازدواج وخانواده
  • مطالب طنز
  • مناسبت ها
  • مهدویت
  • پزشکی
  • پژوهشي
  • گل گفته ها
  • گنجینه های نور

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس