مدتی است که خدا من را فراموش کرده است و جواب من را نمی دهد
بعضی ها به فلسفه ی ارتباط خودشان را با خدا و ساختاری که در حیات است به آن توجه ندارند . فکر میکنند که یکی دو بار دعا کردند خدا باید جبرئیل امین را بفرستد و بگوید : ما پیغام شما را شنیدیم . اگر این جور باشد دیگر اعتقاد به غیب ارزشی ندارد . ایمان به غیب از لحظه ی ناامیدی شما شروع میشود . ایمان به غیب یعنی من هیچی ندیده ام ولی قبول دارم . خدا فرشته نازل نمیکند . وحی نمی فرستد . ارزش ما به این است . به پیامبرانش وحی نازل میکند چون آنها را می شناسد . شخصیت هایی را برای پیامبری انتخاب میکند که اگر به او وحی نازل نکنم ، یقینش همان قدری هست که بوده .
علی بن ابیطالب می فرماید : اگر همه ی پرده های غیب بالا برود ، ایمان من یک ذره افزایش پیدا نخواهد کرد . زیرا ایمانش خیلی بالا است . خدا خیلی از چیزها را را نمی کند . آنهایی که مستجاب الدعوه هستند و خدا فوری جواب آنها را می دهد . اینها این مرحله را گذرانده اند . هر چه خدا آنها را امتحان کرده اند ، سربلند بیرون آمده اند و گفته اند : خدایا میدانم تو هوای من را داری . در روایت آمده است : مستجاب نشدن دعا یکی از دلایلش ، ممکن است بدی انسان باشد . یکی از دلایلش ممکن است شدت علاقه ی خدا به انسان باشد . در جای دیگر فرموده اند : حُسن ظن داشته باشید . لذا ما باید از گناهان مان توبه کنیم . بگویم : خدا دوستم دارد و جوابم را نمی دهد . حتما خدا به شما علاقه دارد . شما در سعی بین صفا و مروه دعایی داریم : که خدایا حسن ظن من را به خودت زیاد کن . آن دعای شما مستجاب بشود ، اگر اینجا دعا کنی و مستجاب نشود می گویی : خدا من را دوست دارد . می گوید : تو پیش من بمان . من تو را دوست دارم . بعضی مواقع که خدا دعا را زود مستجاب میکند زیرا از طرف بدش می آید . روایت داریم : به او بدهید که برود . این آدم درستی نیست . نمی خواهم صدای او را بشنوم . گرفتاری که برای مومن پیش می آید ، علامت محبت خدا به اوست . این خیلی بد است که فکر کنیم که خدا ما را فراموش کرده است . خدا فرعون را فراموش نکرد و به موسی گفت : با او آرام صحبت کن . اینجا محبتش را به فرعون نشان میدهد . من گناهکار ، اگر کسی عیب من را بگوید ، خدا تمام گناهان من را برای او می نویسد . این بنده من است چرا آبرویش را بردی ؟ غیبت مگر گناه نیست . ما آدم بد ، پس چرا باز گفته غیبت کردن او حرام است ؟ پس ما را دوست دارد . ما بعضی مواقع در محاوره های مان کفر می گوییم . جوانی در حرم امام رضا (ع) میگفت : چکار کنیم امام به ما نگاه کند ؟ مگر او نگاه نمیکند ؟ این خیلی بی ادبی است . اینکه ما دوست داریم او به ما نگاه بکند ، نتیجه ی نگاه امام به ما است . نباید این حرفها را درباره ی خدا بزنیم . باید بگوییم : من مومن هستم به اینکه خدا به من علاقه دارد و خدا هیچ وقت من را رها نمی کند .
گزيده اي از سخنراني حجت الاسلام والمسلمين پناهيان