شهید مهدی زین الدین
23 فروردین 1390 توسط خدادادی
آمده بود مرخصی بگیره .یک نگاهی بهش کرد وگفت :می خواهی بری ازدواج کنی؟گفت آره ،می خواهم برم خواستگاری .درنگی کرد و گفت: خب بیا خواهر منو بگیر .خوشحال شد و گفت: جدی می گید آقا مهدی ؟اقا مهدی گفت :به خانواده ات بگو برن ببینن ،اگر پسندیدن ،بیا مرخصی بگیر برو .بنده خدا تو پوست خودش نمی گنجید .دوید رفت مخابرات تماس گرفت وبه خانواده اش گفت:فرمانده لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ،برید خواستگاریش …بچه های مخابرات مرده بودند از خنده،پرسیده بود :چرا می خندید ؟خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من !گفته آمده بود مرخصی بودند آقا مهدی، سه تا خواهر داره ،دوتاشون ازدواج کردن ،یکیشون هم یکی،دوماه بیشتر نداره.